شاید شما هم دوست دارین جزئیات داستان بازی Elden Ring رو بدونید. با مسترگیمرز مرجع بازی ها همراه باشین تا نگاهی کلی به داستان بازی بیندازیم.
هیدتاکا میازاکی خالق Dark Souls داستان هایی می نویسد که منعکس کننده دوران کودکی او از میان کتاب های فانتزی و علمی تخیلی غربی است. او با نگاه کردن به این متون، از تخیل خود برای پر کردن قسمت هایی که نمی توانست بخواند استفاده کرد.
همه بازیهای میازاکی، از «روحهای شیطان» در سال ۲۰۰۹ تا «حلقه الدن» امسال، داستانهایی نیستند که بر اساس فرمولی ساده و سینمایی روایت شوند. در عوض، بازیکنان به وسط داستان رها می شوند و از آنها خواسته می شود تا تکه های روایت را انتخاب کنند. برای بازیکنی که «آنچارتد» و دیگر بازیهای سینمایی را انجام داده اند ممکن است داستان بازی Elden Ring را کمرنگ ببیند. برای داستان بازی Elden Ring کمتر توضیحی وجود دارد، و تلاش زیادی از مخاطب لازم است تا عناصر پراکنده داستان را کنار هم بگذارد.
دفعه بعد که «Elden Ring» را بازی کردید، از این موارد به عنوان راهنمای میدانی استفاده کنید:
این قانون اساسی برای درک این بازی ها است. هر آیتم در بازی دارای اطلاعاتی است که در توضیحات آن نوشته شده است. درک شما از داستان اغلب ریشه در آنچه این موارد می گویند دارد.
این یک شرط مطمئن است که هر دشمن و آیتمی که پیدا میکنید به دلیلی در مکان خاصی قرار داده شده است. همراه با توضیحات اقلام، مکان اقلام نیز سرنخ های زمینه مهمی را ارائه می دهند. چرا آن چیز آنجاست؟ کسی در آن محیط چه کاربردی می تواند از آن داشته باشد؟ چرا این منطقه از جهان از این نوع دشمنان بیشتر از هر جای دیگر دیده ام دارد؟ چرا این دشمن منحصر به فرد فقط در این مکان یافت می شود؟
این بازیها بازیهای نقشآفرینی کلاسیک هستند که عملاً از شما میخواهند با همه صحبت کنید. اغلب پیشرفت داستان و توسعه شخصیت زمانی اتفاق می افتد که شما به سادگی تصمیم می گیرید به گفتگو با یک NPC ادامه دهید.
انواع خاصی از دشمنان در یک منطقه ممکن است کمی متفاوت از آنها در منطقه دیگری از جهان به نظر برسند. برای مثال، اگر با یک شوالیه جادوگر مبارزه میکنید، احتمالاً از جناحهای جادوگر در Elden Ring – آکادمی رایا لوکاریا و خانواده سلطنتی کاریان- میآید.
توجه: این بخش جنبه های زیادی از داستان “حلقه الدن” را پوشش می دهد. چند پاراگراف اول بر داستانی متمرکز خواهد بود که می توانیم از مقدمه و تریلرهای بازی به دست آوریم.
در حال حاضر، ما میخواهم به شکلگیری برخی از خطوط این داستان حماسی کمک کنم – اگرچه برخی از آنچه در زیر نوشته شده است بیشتر تئوری است تا واقعیت.
داستان بازی، به طور گسترده، در مورد سرزمینی است که از نظر سیاسی از هم پاشیده شده و توسط خدایش رها شده است و نظم طبیعی از تعادل خارج شده است.ملکه Marika the Eternal اساساً خدای The Lands Between است – که توسط چیزی به نام “اراده بزرگ” تعیین شده است – و فرزندان او نیمه خدایی هستند که بر بخش هایی از منطقه حکومت می کنند. اراده بزرگ چیزی شبیه نیروی جنگ ستارگان است، اگرچه لزوما خیرخواهانه نیست. درخت Erdtree، یک درخت طلایی غول پیکر در وسط جهان، مرکز قدرت اراده بزرگ است.
همانطور که در تریلر داستان فاش شد، Rune of Death به نوعی “در شبی مه آلود” به سرقت رفت. این منجر به قتل حداقل یک نیمه خدا به نام گادوین طلایی شد که در مقدمه بازی “شب چاقوهای سیاه” نامیده می شود. گادوین پسر ماریکا و گادفری، اولین لرد الدن و مرد سلطنتی با روح شیری است که در برخی از آثار هنری تبلیغاتی بازی دیده می شود.
تریلر داستان می گوید: «ملکه ماریکا در نتیجه مرگ گادوین به لبه پرتگاه رانده شد. این منجر به نابودی Elden Ring میشود، حادثهای که به نام Shattering شناخته میشود که توسط یک شخص مرموز در تریلر اعلامی بازی در سال ۲۰۱۹ دیده و اجرا شده است. بقیه داستان از سینمای مقدماتی بازی بسیار ساده است. پس از Shattering، ماریکا از The Lands Between ناپدید شد و فرزندان نیمه خدایش به حال خود رها شدند. آنها تصمیم گرفتند به جنگ برای قطعات شکسته باقیمانده حلقه الدن بروند و برای قدرت بجنگند. این جنگ بدون برنده به پایان رسید. حتی دو قدرتمندترین جنگجو، Malenia the Blade of Miquella و Radahn the Conqueror of the Stars به تساوی رسیدند و مالنیا به شدت مجروح شد و Radahn را به بیماری معروف به Scarlet Rot مبتلا کرد. این عمل آنقدر مخرب بود که ذهن رادان را با جنون و رنج ابدی مسموم و نفرین کرد، در حالی که منطقه اطراف کائلید در زیر آسمان قرمز مایل به قرمز غرق در بیماری بود.
در حالی که داستان بازی Elden Ring ممکن است به نظر برسد که در زمان حال است، مهم است که به یاد داشته باشید که «عصری» از Shattering گذشته است، و در زمان شروع بازی، میتوانیم فرض کنیم که The Lands Between برای مدت طولانی رنج کشیده است. زمان در این عصر شکسته و پر هرج و مرج بدون نظم است.
بازیکن بخشی از گروهی به نام Tarnished است. اینها افرادی هستند که به لطف اراده بزرگ فراموش شده اند. در چیزی که به نظر می رسد اراده بزرگتر در تلاش برای اصلاح هرج و مرج Shattering است، یک بار دیگر تصمیم می گیرد تا Tarnished را با مقداری فیض برکت دهد. ناگهان، تبعیدی های تیره و تار شروع به بازگشت به سرزمین های بین کرده اند. فیلم معرفی بازی چندین مورد از این شخصیتها را به ما نشان میدهد، از جمله Hoarah Loux، رئیس Badlands. به نظر میرسد که به Tarnished اجازه میدهد نه تنها یک بار دیگر در سرزمینهای میانه گشت و گذار کند، بلکه بتوانند قدرت رانهای Elden Ring را جمعآوری کرده و به کار گیرند. به همین دلیل است که بازیکن میتواند دشمنان را شکست دهد و رانها (XP بازی) را برای بالا بردن سطح بازی بگیرد.
قبل از مرگ شاترینگ و گادوین، ماریکا با خانواده سلطنتی همسایه کاریان، تحت نظارت رنالا، ملکه ماه کامل و رئیس آکادمی جادوگری، در حال جنگ بود. یک جنگجوی مو قرمز به نام Radagon از Order طلایی این نبرد را رهبری کرد، اما به سرعت عاشق Renalla شد. این زمان صلح بین دانش آموزان جادوگری و پیروان حکم طلایی را آغاز کرد و آنها صاحب فرزندی به نام رانی شدند.
ماریکا همسرش گادفری را هنگامی که تمام سرزمین های همسایه را فتح کرد تبعید کرد، ظاهراً به این دلیل که دیگر برای اراده بزرگ استفاده نداشت. سپس راداگون رنالا را ترک کرد تا با ماریکا ازدواج کند و ملکه ماه کامل را در خشم و اندوه رها کرد. به همین دلیل است که سیاه چال رنالا یک سیستم چک پوینت بازی به نام Stakes of Marika را ندارد.
وقتی با رانی جادوگر روبرو میشویم – که بعداً متوجه شدیم دختر رنلا است – مرگ گادوین و شکستن حلقه قدیمی رخ می دهد. متوجه میشویم که او، مالنیا و میکولا همگی در صف تصاحب کرسی قدرت ماریکا بودند. با این حال، مالنیا و میکولا هر دو نفرین شده و نامناسب به دنیا آمدند، در حالی که رانی نسب خود را رد می کند. به زودی مشخص شد که Rune of Death توسط خود رانی به سرقت رفته است و از محافظ ماریکا و نگهبان رون، Maliketh the Black Blade گرفته شده است.
پس از آن رانی توانست چاقوهایی بسازد که به اندازه کافی قدرتمند باشد تا جاودانه ها را بکشد، که در Godwyn the Golden استفاده شد. به دلایلی که هنوز متوجه نشده ام، مرگ گادوین باعث شد که ماریکا دیوانه شود و خودش حلقه ی الدن را در هم بکوبد. همچنین، قبلاً از گادوین به عنوان تنها یکی از نیمه خداهایی که در آن شب به قتل رسید نام بردم. دیگری خود رانی بود. ظاهراً این مراسم روح او را از بدنش جدا کرد – سرنوشتی که گادوین نیز از آن رنج می برد، همانطور که بعداً کشف کردیم – در تلاش برای جدا کردن خود از اصل و نسب ماریکا است.
بزرگترین راز داستان بازی Elden Ring که تقریباً در پایان فاش شد، این است که ماریکا و راداگون یک موجود هستند. شاید بتوان تصور کرد که راداگون با رنالا ازدواج کرد به عنوان راهی برای فرونشاندن قدرت در حال افزایش جادوگران و تمرینکنندگان جادوی قدرتمند ماه . تنها چیزی که با اطمینان می دانیم این است که طرف ماریکا تصمیم گرفت حلقه الدن را در هم بشکند، در حالی که طرف راداگون به طور همزمان سعی کرد آن را تعمیر کند بی فایده بود.
انگیزه های رانی برای کشتن گادوین برای من نامشخص است، اما ممکن است تصور کنم که او این کار را برای خنثی کردن نفوذ حکم طلایی انجام داده است. در طول بازی واضح است که بسیاری از گروهها از نفوذ Order طلایی ناراحت هستند. مشخص نیست که آیا رانی دیوانگی ماریکا و شکستن حلقه الدن را پیشبینی کرده است یا خیر.
سوالات بی پاسخ زیادی در مورد داستان بازی Elden Ring وجود دارد، به ویژه در مورد شخصیت ملینا، زن روحی که پیشنهاد می کند بازیکن را به Erdtree راهنمایی کند و حلقه الدن را دوباره متحد کند. ملینا و رانی هر دو نشانههای چشمی مشابهی دارند، اما روی چشمهای متفاوت، بنابراین ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد. همچنین داستان های دیگر Tarnished وجود دارد که در طول سفر در Roundtable Hold، منطقه مرکز بازی، به شما ملحق می شوند. Fia the Deathbed Companion، Loathsome Dung Eater و Goldmask آرام و دروننگر، همگی در حداقل یکی از چندین پایان بازی، از جمله بازگرداندن نسخهای از Death به Elden Ring نقش دارند.
پس از تقریباً ۲۰۰ ساعت بازی و تجربه خطوط مختلف داستان بازی Elden Ring آن،میتوان فهمید الدن رینگ یک بازی در مورد این است که هویت ما چگونه میتواند منافع رقابتی داشته باشد. دو یا چند بخش از ما وجود دارد که اغلب با یکدیگر در تضاد هستند. راداگون و ماریکا بارزترین نمونه از این هستند، اما رانی همچنین مجبور شد خود را در برخی از مراسم ممنوعه صرفا برای شروع ترسیم سرنوشت خود دور کند.
Elden Ring یک بازی ویدیویی است که از شخصیت بازیکن میخواهد تا خود را کاملاً بشناسد، نقاط ضعف و قوت خود را در قالب ویژگیها، ساختارها، سلاحها و ظواهر تعریف کند و سپس درک کند. تنها از طریق تسلط بر هویت خود است که یک بازیکن لکه دار می تواند دنیای شکسته خود را بازسازی و بازسازی کند، مهم نیست که چه شکلی باشد.
متشکریم که همراه مسترگیمرز مرجع بازی ها هستین.
خوشحال میشیم نظر خودتون رو راجع به داستان بازی Elden Ring زیر همین مطلب برامون ارسال کنین.
خوشحال میشیم که اگر این مقاله واقعا براتون مفید بود ما را در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید.